به نظر شما اگر رسول خدا - صلی الله علیه و آله - در این عصر به رسالت مبعوث میشدند، آیا قرآن نازل شده از جانب خداوند متعال، باز دوباره متنش همین متن بود. (مثل سوره تبت و فیل و آیات یسئلونک و...) و یا متن، توانایی تغییر داشت در حالی که همهی ویژگیهای قرآن کنونی و اعجازاتی که برایش قائلیم محفوظ باقی بماند؟
اگر چه سؤال خوبی است و یک مسلمان، به ویژه دانشجو و دانشپژوه، همیشه و در هر عصری باید قرآن را تا تعقل و تفکر تلاوت نماید؛ اما فراموش نکنیم که برخی از اساتید، طی برنامهای هدفمند، مأموریت ایجاد تشکیک و شبهه را به دوش دارند و از هر حیله و ابزاری [از جمله واژهی "علمی"] برای القای شبهات خود سوء استفاده میکنند. اکنون این استاد (که إن شاء الله از آنان نباشد و قصدش واقعاً تحقیق و پژوهش باشد)، همان شعارهای دیگران را با ساختار دیگری [که اساساً غلط و انحرافی میباشد] مطرح کرده است، سؤالهایی چون:
1- آیا قرآن مال 1400 سال پیش نیست؟
2- آیا قرآنی که 14 قرن پیش آمده، امروزه کاربردی دارد؟
الف – بدیهی است که این قبیل تشکیکها، مبتنی بر عدم شناخت و باور خداوند متعال و بالبتع اسلام و قرآن کریم میباشد. به طور حتم، اگر باوری بود، هیچ کس گمان نمیکند که "لابد، خدا نمیدانسته چه میکند و چه باید بکند، و او اکنون دانسته است"!
خداوند علیم و حکیم است، پس او "اَعلَم" است به این که چه کسانی را در چه اعصاری و برای چه مدت زمان و گسترهای به رسالت مبعوث دارد و چه مباحث و مطالبی را به او وحی نماید:
«وَإِذَا جَاءتْهُمْ آيَةٌ قَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللّهِ اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُواْ صَغَارٌ عِندَ اللّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُواْ يَمْكُرُونَ»
ترجمه: و چون آيتى برايشان بيايد، مىگويند: «هرگز ايمان نمىآوريم تا اينكه نظير آنچه به فرستادگان خدا داده شده است به ما [نيز] داده شود.» خدا بهتر مىداند رسالتش را كجا قرار دهد. به زودى، كسانى را كه مرتكب گناه شدند، به [سزاى] آنكه نيرنگ مىكردند، در پيشگاه خدا خوارى و شكنجهاى سخت خواهد رسيد.
ب – خداوند متعال 124 هزار نبی و رسول فرستاد و این سلسله را به حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله ختم نمود؛
*- پس در مورد او فرمود که خودش رحمتی برای جهانیان است، است و در مورد نبوتش فرمود که آخرین انبیاست و در مورد رسالتش نیز فرمود که جهانی است و محدود به یک دوره یا گسترهی خاص نمیباشد (وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ / الأنبیاء، 107):
«مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا» (الأحزاب، 40)
ترجمه: محمّد پدر هيچ يك از مردان شما نيست، ولى فرستاده خدا و خاتم (ختم کننده) پيامبران است. و خدا همواره بر هر چيزى داناست.
*- به او کتابی (مجموعهای از وحی) را نازل نمود، چنان چه بر پیشینیان زُبُر، صُحُف، تورات و انجیل را نازل نمود. نام این مجموعه را «قرآن – فرقان» گذاشت و فرمود فرقش این کتاب برای همه ادوار و عالمیان است:
«تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا» (الفرقان، 1)
ترجمه: پرخير و پاينده است آن [خدايى] كه بر بندهى خود [كتاب] جدا كنندهى حق و باطل را نازل كرد تا براى جهانيان هشدار دهنده باشد.
سؤال غلط و انحرافی است:
پس به طور کلی سؤال «اگر پیامبر اکرم (ص) امروز مبعوث میشد»، یا «اگر قرآن کریم امروز نازل میشد»، یک سؤال غلط و انحرافی است، چرا که ایشان برای امروز و فردا مبعوث شدهاند و قرآن نیز برای امروز و فردا نازل شده است. و اگر قرار بود در زمان دیگری، شخص دیگری یا کتاب دیگری نازل میشد، خداوند متعال، علیم و حکیم، آگاهتر از همگان بوده و هست.
کتاب آسمانی (قرآن کریم):
*- قرآن کریم مجموعهای از «جهانبینی» و نیز «بایدها و نباید»های منطبق با آن جهانبینی میباشد.
اصول – حال، آیا اگر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، در آن عصر یا این عصر یا اعصار دیگر آمده باشد، در توحید و معاد (مبدأ و مقصد) یا نبوت و ولایت فرقی میکند؟ آیا انبیای قبلی با صدها یا هزاران سال فاصله، چیز دیگری گفته بودند (إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ)
فروع – آن چه به تناسب زمان، مکان، گستره و مخاطب تغییر مییابد، "شریعت = قوانین" است که به آن "فروع" گفته میشود. پس خدایی که نبی خاتم (ص) را فرستاده میداند، چه احکامی را وضع نماید که برای همه ادوار و اعصار جاری و ساری باشد.
*- بیان اصول و احکام، و به طور کلی "تعلیم و تربیت در مسیر رشد و کمال"، گاه در قالب استدلال بیان میگردد – گاه خبر، گاه حکم، گاه نقل تاریخی (حکایت) برای مطالعه، اندیشه، تجربه، عبرت – گاه مَثَل، گاه پند و موعظه، نصیحت یا بشارت و انذار و ... .
روش تحقیق و نقد:
بدیهی است کسی که طالب رشد و کمال است و در قرآن کریم تحقیق و بررسی میکند، هیچگاه فقط یک آیه یا به قول معروف یک پارامتر را به تنهایی، تجزیه شده و منفک از آیات و سوَر دیگر مطالعه نمیکند؛ چرا که میداند یک مجموعه است.
اگر دقت شود، همیشه سؤال و شبهه در مورد "کلّ قرآن مجید" مطرح میشود، اما برای اقامه دلیل و برهان، به یک یا حتی نیم آیه استناد میشود؟!
سورههای چون تبت، فیل ... یا آیههایی چون "یَسئلونَک":
اگر کسی اهل عِلم، به ویژه در علوم قرآنی باشد [چه مسلمان و چه غیر مسلمان]، هرگز چنین سؤال نمینماید. چرا که حتی اگر یک دور و به صورت سطحی نیز قرآن کریم را تلاوت کرده باشد، خودش پاسخ را مییابد.
سوره فیل:
از سورهای موسوم به "تبت" مثال میآورند و گمان میکنند که چون اسم شخص خاصی چون «ابولهب» در آن آمده است، دیگر برای امروز کاربردی ندارد!
«تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ - بريده باد هر دو دست ابو لهب و مرگ بر او»
آیا "ابولهب" فقط یک شخص بیبدیل بود و دیگر مشابه او در هیچ یک از اعصار و جوامع وجود نداشته و ندارد؟ کسانی که چون از دو بازوی مال (قدرت اقتصادی) و طرفدار (جمعیت، اکثریت و ...) دارند، با جهل و ظلم تمام مقابل حق میایستند؟ پس ابولهب بسیار بوده و هست.
«مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ - دارايى او و آنچه اندوخت، به سودش نشد (نمیشود)»
این یک تذکار، هشدار و انذار به همگان است. همگان باید بدانند که داراییها و عملکردهای ناصواب (نقشه، حیله، توطئه، خیانت، جنایت و ظلم)، انسان را از "حق" بینیاز نمیکند و بازدارنده و یا سپری برای نتیجهی اعتقادات و عملکرد سوء در دنیا و آخرت نیز نمیشود.
سوره الفیل:
از سورهای موسوم به "الفیل" مثال میآورند:
«أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ * أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ ...»
ترجمه: آيا نديدى پروردگارت با پيلداران چه كرد * آيا نيرنگ و نقشه آنها را در ضلالت و تباهى قرار نداد؟
یک گزارهی تاریخی بیان شد، البته نه برای قصهگویی از تاریخ گذشتگان، بلکه برای درس، حکمت و عبرت. حال آیا «اصحاب پیل»، در طول تاریخ فقط یک گروه بودند؟ آیا امروز «اصحاب فیل» نداریم؟
بله، ابزار و تجهیزات تغییر میکند؛ در جنگها شمشیر به بمب و فیل به فانتوم یا موشک مبدل میگردد، اما "انسان"، همان "انسان" است. به قوای نظامی و مکرهای سیاسی و تبلیغاتی خود تکیه کرده و میبالد. زیادتی تسلیحات سبب طغیانش میشود، و فراموش میکند که به جنگ خدا میرود و اگر خدا بخواهد، حتی با یک پشه، او را از پای در میآورد.
یسئلونک = سؤال:
برای انسان عاقل، طالب علم؛ و جویای حق، و عاشق رشد (در هر زمینهای) همیشه پرسش (سؤال) مطرح است. خواه سؤال از تاریخ گذشتگان باشد (وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ) - یا در مورد وجود خودش باشد (وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ) – یا در مورد عاقب خودش و قیامت باشد (يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ) – یا سؤال در مورد چه باید کردها و چه نباید کردها (شریعت، احکام، فقه، قانون، حقوق) باشد، مثل: (یَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ – از تو میپرسند: چه انفاق کنند) – (يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ – از تو درباره شراب و قمار میپرسند) – (وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى – از تو درباره [حق و حقوق] یتیمان میپرسند) – (يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ – از تو درباره انفال [غنائم جنگی] میپرسیدند) و ... .
حال آیا "سؤال" کردن، به ویژه در باره مسائل مبتلابه همیشگی انسان، اختصاص به مردمان یک عصر دارد؟ اینها سؤالات همیشگی بشر است، به ویژه برای کسی که میخواهد در "صراط مستقیم" گام بردارد. منتهی مهم است که سؤال را از که میپرسند و پاسخ را از چه کسی انتظار داشته و مطالبه میکنند؟!
بدیهی است که "علم" به حقایق عالم هستی (جهانبینی) و نیز به چه باید کردها و چه نباید کردها (شریعت، قانون، فقه، حقوق ... یا هر چه نامش را بگذارند)، نزد خداوند علیم و حکیم است و هدایت بر عهدهی اوست، پس باید از "رسول و وحیای که به او نازل شده" سؤال شود. باید از معادن وحی، مخازن علم الهی، برخورداران از علم لدنی و راسخون فیالعلم سؤال شود.
نتیجه:
پس ما هیچ موقع به دنبال پاسخی برای سؤال غلط و انحرافی «اگر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله امروز مبعوث میشد ...» نمیگردیم، تا خودآگاه یا ناخودآگاه به ذهنمان القا کنند که "نکند مال آن روز بوده است؟!"، بلکه با حتمیت و قاطعیت تمام میگوییم: رسول اعظم صلوات الله علیه و آله، برای همه اعصار مبعوث شده و قرآن کریم نیز برای تمامی ادوار و عالمیان نازل شده است.
